سفارش تبلیغ
صبا ویژن

*یاس شیشه ای* ♥TrUe LoVe♥

خلقت زن

?داستان زیبای خلقت زناز هنگامی که خداوند مشغول خلق زن بود، شش روز می‌گذشت.

فرشته‌ای ظاهر شد و عرض کرد: “چرا این همه وقت صرف این یکی می‌فرمایید؟”
خداوند پاسخ داد: “دستور کار او را دیده‌ای‌؟
باید دویست قطعه متحرک داشته باشد، که همگی قابل جایگزینی باشند.
باید بتواند با خوردن قهوه تلخ بدون شکر و غذای شب مانده کار کند.
باید دامنی داشته باشد که همزمان دو بچه را در خودش جا دهد و وقتی از جایش بلند شد ناپدید شود.
بوسه‌ای داشته باشد که بتواند همه دردها را، از زانوی خراشیده گرفته تا قلب شکسته، درمان کند.”
فرشته سعی کرد جلوی خدا را بگیرد.
“این همه کار برای یک روز خیلی زیاد است. باشد فردا تمامش بفرمایید.”
خداوند فرمود : “نمی شود!!، چیزی نمانده تا کار خلق این مخلوقی را که این همه به من نزدیک است، تمام کنم.
از این پس می تواند هنگام بیماری، خودش را درمان کند،
یک خانواده را با یک قرص نان سیر کند و یک بچه پنج سال را وادار کند دوش بگیرد.”
فرشته نزدیک شد و به زن دست زد.
“اما ای خداوند، او را خیلی نرم آفریدی.”
“بله نرم است، اما او را سخت هم آفریده‌ام.
تصورش را هم نمی‌توانی بکنی که تا چه حد می‌تواند تحمل کند و زحمت بکشد.”
فرشته پرسید : “فکر هم می‌تواند بکند؟”
خداوند پاسخ داد : “نه تنها فکر می‌کند، بلکه قوه استدلال و مذاکره هم دارد.”
آن گاه فرشته متوجه چیزی شد و به گونه زن دست زد.
“ای وای، مثل اینکه این نمونه نشتی دارد! به شما گفتم که در این یکی زیادی مواد مصرف کرده‌اید!!”
خداوند مخالفت کرد : “آن که نشتی نیست، اشک است.”
فرشته پرسید : “اشک دیگر چیست؟”
خداوند گفت : “اشک وسیله‌ای است برای ابراز شادی، اندوه، درد، نا‌امیدی، تنهایی، سوگ و غرورش.”
فرشته متاثر شد: “شما نابغه‌اید ‌ای خداوند، شما فکر همه چیز را کرده‌اید، چون زن‌ها واقعا حیرت انگیزند.”
زن‌ها قدرتی دارند که مردان را متحیر می‌کنند.
همواره بچه‌ها را به دندان می‌کشند.
سختی‌ها را بهتر تحمل می‌کنند.
بار زندگی را به دوش می‌کشند،
ولی شادی، عشق و لذت به فضای خانه می‌پراکنند.
وقتی خوشحالند گریه می‌کنند.
برای آنچه باور دارند می‌جنگند.
در مقابل بی‌عدالتی می‌ایستند.
وقتی مطمئن‌اند راه حل دیگری وجود دارد، نه را نمی‌پذیرند.
بدون قید و شرط دوست می‌دارند.
وقتی بچه‌هایشان به موفقیتی دست پیدا می‌کنند گریه می‌کنند.
وقتی می‌بینند همه از پا افتاده‌اند، قوی و پابرجا می‌مانند.
آنها می‌رانند، می‌پرند، راه می‌روند، می‌دوند که نشانتان بدهند چه قدر برایشان مهم هستید.
قلب زن است که جهان را به چرخش در می‌آورد
زن‌ها در هر اندازه و رنگ و شکلی موجودند و می‌دانند که بغل کردن و بوسیدن می‌تواند هر دل شکسته‌ای را التیام بخشد.
کار زن‌ها بیش از بچه به دنیا آوردن است،
آنها شادی و امید به ارمغان می‌آورند. آنها شفقت و فکر نو می‌بخشند
زن‌ها چیزهای زیادی برای گفتن و برای بخشیدن دارند.
خداوند گفت: “این مخلوق عظیم فقط یک عیب دارد!”
فرشته پرسید: “چه عیبی؟”
خداوند گفت: “قدر خودش را نمی داند . . .”
?


[ پنج شنبه 92/11/24 ] [ 2:35 عصر ] [ mina ]

نظر

آنـــ زمــــآنـــ هـــآ

پل شکسته عشق ادم قلب

روزگـــارے

کــوه هارا

بـہ همـ وصلــ مےکردیـمـ...

آدمـ هارا

قلبــ هارا

امـا حالـا...

اه اے پلـ شکسته...

حـالـا دیگر

فقطــ ابرها مــے توانند

از روے تو بگذرنــد...



[ دوشنبه 92/9/25 ] [ 1:20 عصر ] [ mina ]

نظر

=رفیق قدیمی=

رفیق قدیمی

به رفتن تو سفر نه ، فرار می گویند

به این طریقه ی بازی قمار می گویند

به یک نفر که شبیه تو دلربا باشد

هنوز مثل گذشته «نگار» می گویند

اگر چه در پی آهو دویده ام چون شیر

به من اهالی جنگل شکار می گویند

مرا مقایسه با تو بگو کسی نکند

کنار گل مگر از حسن ِ خار می گویند؟

تو رفته ای و نشستم کنار این همدم

به این رفیق قدیمی سه تار می گویند

 

کاظم بهمنی



[ چهارشنبه 92/9/20 ] [ 2:2 عصر ] [ mina ]

نظر

تماشای خدا...

دلـت که گرفت، دیگر منـت زمینیـــان را نکـش؛ منت آنــــان کـــه تــو را پس زده اند را نکــش: آنــانکــه بــا تو بیگــانه شده اند

دلـت که گرفت،

 

دیگر منـت زمینیـــان را نکـش؛

 

منت آنــــان کـــه تــو را پس زده اند را نکــش:

 

آنــانکــه بــا تو بیگــانه شده اند

 

مدتی است نگـــاهم به تمــاشـــای خداســــــــت

 

و امـــیدم به خـــــداوندی اوســـــــــــــــــــت...

 

راه آسمان را ببین...

 

بیــا پر بکــش...

 

او همیشه آغوشش بـــاز است،

 

نگفته تو را می خواند...



[ شنبه 92/9/9 ] [ 11:46 صبح ] [ mina ]

نظر

بـــــــه یــــــاد داشـــــته بــــاشــــــ شـــــاد باشـــــــ

هر روز

"هر روز صبح وقتی چشمانم را باز مینکم به خودم می گویم:

قدرت آن را دارم که روزم را شاد یا غمگین بسازم،

حق انتخاب با من است.........

به یاد داشته باش

امروز از دیروز مسن تر شدی و از فردا جوان تری ........

اگر تنها یک لحظه برای رسیدن به رویاهایت باشد 

آن لحظه امروز است......

دیروز گذشت .......

فردا هنوز نیامده است.......

فقط همین امروز را داری 

پس شاد باش.



[ چهارشنبه 92/8/8 ] [ 10:39 صبح ] [ mina ]

نظر

خــــــدا جون..

خدا جون قاصدک

راستی خُدا...

دِلم هوای دیروز را کرده

هوای روزهای کودکی را

دلم میخواهد مثل دیروز قاصدکی بردارم

آرزوهایم را به دستش بسپارم تا برای تو بیاورد

دلم میخواهد دفتر مشقم را باز کنم

و دوباره تمرین کنم الفبای زندگی را

میخواهم خط خطی کنم تمام آن روزهایی

که دل شکستم و دلم را شکستند

دلم میخواهد این بار اگر معلم گفت در دفتر نقاشی تان

هر چه میخواهید بکشید این بار

تنها و تنها نردبانی بکشم به سوی تو

دلم میخواهد این بار اگر گلی را دیدم آن را نچینم

دلم میخواهد …می شود باز هم کودک شد؟؟

راستیـ خدا!

دلمـ فردا هوایـ امروز را می کند...



[ چهارشنبه 92/8/8 ] [ 12:42 صبح ] [ mina ]

نظر

قــــــــانون طبیعت اسـت

موج دریا قهقهه دنیا ساحل کف سنگ شکست

درخــــــود شکستم

و تو صــــــــدای قهـقهـه هـایـت دنیــــــــا را لــــــــرزانـد

قــــــــانون طبیعت اسـت

مــــــــوج وقتــــــی ســــــــرش به سنگ می خــــــــورد

در خــــــــود می شکنــــــــد

و ســــــــــاحـل کف میــــــــزنـد



[ چهارشنبه 92/8/8 ] [ 12:23 صبح ] [ mina ]

نظر

نازنینم آدم..نبری یادم..

 نازنینم آدم نبری از یادم

پس از آفرینش آدم،خدا گفت به او:

نازنینم آدم.…

باتورازی دارم..!

اندکی  پیشتر آی ..

آدم آرام و نجیب،آمد پیش..

زیرچشمی به خدا مینگریست ...

محو لبخند غم آلودخدا ...

دلش انگار گریست.

ادامه مطلب...

[ سه شنبه 92/8/7 ] [ 7:46 عصر ] [ mina ]

نظر

?آدمها?

آدم ها ادم ها فاجعه زنده زندگی ادمها آدمها

آدم هـا می آینـد زنـدگی می کننـد می میـرنـد و می رونـد...

امـا فـاجعـه ی زنـدگی ِ تــو آن هـنگـام آغـاز می شـود کـه؛

آدمی می رود امــا نـمی میـرد!!!

مـی مـــانــد و نبـودنـش در بـودن ِ تـو چنـان تـه نـشیـن می شـود

کـه تـــو می میـری در حالـی کـه زنــده ای...



[ سه شنبه 92/8/7 ] [ 10:55 صبح ] [ mina ]

نظر

•فکر نکن یادم میره•

مادر مامان عاشقتم love mom mother

تو فکر میکنی من بزرگ میشم یادم میره

فکر میکنی یادم میره که چه جوری لباسمو مرتب میکردی

فکر میکنی یادم میره که موقع خواب با این که خوابت میومد ولی برام قصه میگفتی

فکر میکنی یادم میره نصف شب که تشنم بود از خوابت میزدی و

برام آپ میاوردی و میگفتی نوش جونت خوشگل مامان

فکر میکنی یادم میره اون کیک خوشمزه رو که بخاطر من نخوردی و گفتی دوس نداری

فکر میکنی یادم میره ........

ولی من خیلی بیشتر از اینا رو یادمه و برای همین عاشقتم



[ سه شنبه 92/8/7 ] [ 8:25 صبح ] [ mina ]

نظر

:: مطالب قدیمی‌تر >>

مجله اینترنتی دانستنی ها ، عکس عاشقانه جدید ، اس ام اس های عاشقانه

آوازک